۱۳۸۸ آذر ۱۹, پنجشنبه

گزارش اتفاقات روز 16 آذر در علوم و تحقيقات تهران

متاسفانه خبرهاي اعتراضات بيشتر دانشگاههاي ايران در روز 16آذر تحت الشعاع چند دانشگاه معروف تهران قرار گرفت. مساله اينجاست كه اعتراضات در دانشگاههايي مثل نجف آباد و شهركرد و خيلي بيشتر از دانشگاههاي بيشتر سياسي ايران است.

مثلا در دانشگاه علوم و تحقيقات تهران(جايي كه من تحصيل ميكنم) اتفاقات جالب و قابل توجه اي افتاد كه بهش اصلا پرداخته نشد. مثلا اين كه شرايط دانشگاه در ماههاي گذشته به شدت امنيتي شده بود، به طور مثال حدود يك ماه پيش وقتي دانشجويان دانشكده مواد قصد تجمعي صنفي مقابل دانشكده خودشان را داشتند با برخورد شديد لباس شخصي هايي از طرف حراست دانشگاه قرار گرفته و تذكرات مكرري از حراست از جمله به رئيس انجمن علمي اين دانشكده داده شد. سعي ميكنم خلاصه اي از اين روز تاريخي در علوم و تحقيقات تهران، شمال غربي ترين دانشگاه تهران رو براتون بنويسم.

از شب قبل از 16آذر در فيس بوك و توييتر دانشگاه قرار تجمع اعتراض آميز در حيات اصلي دانشگاه راس ساعت 12 گذاشته بود. صبح 16آذر حراست دانشگاه درخواست كمك از بسيج كرده بودند و بسيج هم با كمك گرفتن از نفرات سپاه، براي سركوب آماده بود. اما اتفاقات دانشگاه تهران باعث شد تا سپاهي هايي كه براي سركوب آمده بودند دانشگاه را ترك كنند.

تجمع از دقايقي قبل از زمان مقرر شروع شد. در ابتدا حراست و بسيج با حضور خشن خود سعي در ممانعت از اعتراض را داشتند. اما با مقاومت دانشجويان و افزايش تعداد معترضان و نهايتا با حضور فائزه هاشمي، جمعيت با قدرت بيشتري به شعارهايش ادامه داد. به طوري كه تا ساعت يك و پيوستن دانشجويان فني، مواد و فيزيك تعداد دانشجويان معترش به بيش از 4 هزار نفر رسيد. لازم به ذكر است كه فائزه هاشمي از دانشجويان مقطع دكترا در علبوم و تحقيقات است.

وقتي يكي از بسيجيان دانشگاه در حال فيمبرداري با دوربين ديجيتال بود، دانشجويان دوربين او را گرفتند و بعد از شكستن و خارج كردن رم دوربين را خرد كردند. دقايقي بعد هم پول خرد ها را جلوي پاي حراست ريختند و به فيلمبرداري كه از بالاي ساختمان علوم انساني فيلمبرداري ميكردند پول نشان داده و شعار"مزدور چقدر گرفتي دوربين به دست گرفتي؟" دادند. شخص فيلمبردار، سليماني از مسئولان دفتر فرهنگ اسلامي علوم انساني بود.

سپس دانشجويان بنر هفته بسيج روي ديوار را پاره كرده و شعار "برادر بسيجي چرا برادر كشي" را سر دادند. بعد از آن قصد تعطيلي دفتر بسيج را داشتند كه به سمت ورودي ساختمان رفتند. اما حراست علوم انساني دربها را بستند. و دانشجويان در صحن ساختمان شروع به شعار عليه بسيج و سپاه كردند كه با استقبال و علامت V اساتيد مواجه شدند.

بعد از آن جلوي درب دانشكده علوم پايه براي شهيد ناصر اميرنژاد(از شهداي دانشگاه علوم و تحقيقات) فاتحه خوانده و به سمت ميدان دانش(ميدان ساعت) حركت كردند. نام ميدان دانش را به ميدان شهيد ناصر اميرنژاد تغيير دادند و با شعارهايي برعليه خامنه اي مثل:"توپ تانك فشفشه، خامنه اي دقت كن!" به سمت خيابان رفتند.

بعد از ميدان دانشگاه با استقبال مردم در خانه ها و پيوستن آنها و بوق هاي اتومبيلها مواجه شدند. سراسر خيابان سيمون بوليوار را با شعارهاي تند برعليه كودتا و رهبر كودتايي را طي كردند. نزديك چهار ديواري بودند كه پليس با شليك گاز اشك آور و ضربات باتوم به دانشجويان حمله كرد. اما بيشتر دانشجويان به سمت چهارديواري و اشرفي اصفهاني رفته و در آنجا به شعار دادن پرداختند.

تنها مشكل، دوري اين دانشگاه از ميدان پونك بود، چون اگر دانشجويان و مردم معترض به ميدان پونك ميرسيدند به دليل شلوغي ميدان پونك و مردم سبز آن منطقه امكان برخورد نبود.

۱۳۸۸ تیر ۲۷, شنبه

حاجي عصباني:‌ "يه سوال پرسيدم چرا اينطوري جواب ميدي؟ فرمانده تو صدا كن ببينم!"

جمعه تو خيابان شرقي دانشگاه تهران جمعيت زيادي جمع شده بودن. موقع سخنراني تقوي، مردم بيشتر شعار ميدادند و كاري با تقوي نداشتن. نزديكي جايي كه من ايستاده بودم آخوندي نشسته بود و منتظر بود نماز شروع بشه. به حركاتش دقت ميكردم. عصباني بود و زير لب نميدونم ذكر ميگفت يا فحش ميداد. وقتي شعار ميدادن "مجتبي بميري، رهبري رو نبيني" يا "بسه ديگه دروغ گو، اكبر هاشمي كو؟(خطاب به تقوي)"، به نشانه تاسف سري تكون ميداد و زير لب چيزهايي ميگفت.

تا اينكه موقع خطبه اول هاشمي شد و موسويون نشستند و آروم و بي صدا مشغول گوش دادن حرفهاي هاشمي شدن. همه تو سكوت داشتن گوش ميدادند كه يكي از برادران مخ لس بسيجي(يكي از لش ها) گاز اشك آوري انداخت و ... . وقتي گاز به ما رسيد و چشم حاج آقا هم شروع به سوزش كرد، اكثرا بلند شده بودن و داشتن از اونجا دور ميشدن. حاجي هم بلند شد و خودشو به يكي از آتيشها رسوند تا سوزشش چشمهاش كمتر بشه. من هم همونجا بودم ، بهش گفتم حاجي الان براي چي گاز انداختن؟ خودت كه ديدي همه داشتن خطبه ها رو گوش ميكردن. قبول ميكني اگه بگم اينها خودشون دنبال اغتشاش و درگيري اند؟ گفت نه پسر، اينطور هم نيست، حتما اشتباهي گاز انداختن يا از دستشون در رفته!!!

خلاصه قرار شد براي اثبات به من و اطرافيان بريم پيش بسيجيها تا بهمون بگن كه اشتباهي گاز انداختن. پشت سر حاجي راه افتاديم و باهاش رفتيم پيش همون لشگر مخ لس. از پشت نرده ها به يكي از ميليشاها گفت: "خسته نباشي پسرم" طرف يه نگاهي كرد و جوابي نداد، حاجيمون! پرسيد: "پسرم چرا گاز انداختيد، مگه از دستتون در نرفت؟" طرف هم جواب داد:"به تو ربطي نداره، برو اينجا نايست." حاجي عصباني گفت:‌ "يه سوال پرسيدم، چرا اينطوري جواب ميدي؟ فرمانده تو صدا كن ببينم!" فرمانده اش كه عقب تر ايستاده بود، به سربازش كه داشت باتومش رو در مياورد گفت:"كاظم نذار ك...شعر بگه، بزن تو دهنش!" كه ما حاجي بيچاره رو كشيديم عقب و... . حاجي غمگين و سرافكنده باهامون خداحافظي كرد و رفت. فكر نميكنم بازم رغبت كنه بره نماز جمعه.

۱۳۸۸ تیر ۲۶, جمعه

شاه هم به خاطر گرون شدن نفت انبارش پر بود و هر كاري ميخواست ميكرد

جمعه حدود 2 تا 3 مليون نفر به اطراف دانشگاه تهران اومدند تا نشون بدن كه ما تا آخرش هستيم. موسوي و رهنورد و كروبي و محمد رضا خاتمي و عبدالله نوري و محسن رضايي و ناطق نوري و خيلي هاي ديگه هم اومده بودن.

دوست داشتيم هاشمي به نفع ما حرف بزنه اما اگه نميزد هم براي ما فرق زيادي نداشت. ما ميخواستيم از اين فرصت براي خودنمايي استفاده كنيم و حرفمون رو بزنيم. اما حالا همگي خوشحاليم كه هاشمي هم حرفهاي ما رو زد. البته نه به صراحت ما، بلكه با ادبيات رئيس خبرگان و مجمع تشخيص مصلحت همين نظام. هاشمي عاقلانه ترين كار رو كرد. از اون طرف كه رونده شده، و زيرك تر از اينه كه كاري كنه از اين طرف هم مونده بشه.

جالب ترين حرف هاشمي براي من خاطراتي بود كه از زمان مبارزات قبل از انقلاب نقل ميكرد. گفت كه: "اون موقع نزديك به 30 سال طول كشيد تا مردم آگاه بشن. بعدش مردم چنان آگاه شدند که اونهایی که سنشون اقتضا میکنه میدونن مردم چطور تو خیابونها آمدن. همین خیابونهای پر از نیروهای حامی امام و مردم، کمر دولت بسیار مغرور و متکبر رژیم پهلوی رو که اون موقع از ارتجاع و شرق و غرب کمک می گرفت و بخاطر گرون شدن نفت هم انبار پولش پر بود هرکار میخواست می تونست بکنه ولی این مردم اومدن و آنچنان ابهت مردم اونهارو گرفت که ول کردن رفتن و ما اینجور پیروز شدیم."

هاشمي با اين حرفها قصد داشت به ما اميد بده، واسه همين هم گفت: "همه ي ما ضرر كرديم". هاشمي با اين حرفها ما رو به ادامه ي اعتراضاتمون هم دعوت كرد.

۱۳۸۸ تیر ۲۵, پنجشنبه

دو حديث در مورد ضرورت نماز جمعه+آداب!

نماز جمعه!!! چه جالب، وقتي به اين فكر ميكنم كه فردا قراره چه كسايي (از جمله خودم) بيان نماز جمعه از خنده روده بر ميشم!
از اونجايي كه نمازگزاران فردا يه سري گمراه و بي دين و منافق و مزدور انگليس و اسرائيل هستند كه ميان تا نماز بخونن! خواستم تا آموزشي در باب نماز جمعه بنويسم كه ديدم خودمم بلد نيستم! پس جستجويي كردم و در اين بين به چند تا حديث ناب برخوردم كه بسيار به جا و به موقع هستند. شايد اين حديث ها بعضي ها رو از دودلي در بياره.

رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:

اگر مردم مى‏دانستند در اذان گفتن و صف اول جماعت ايستادن و صبحگاهان به نماز جمعه شتافتن چه سودهايى نهفته است، بر پشت كوهان شترها سوار شده به جستجوى آن مى‏پرداختند.

«وسائل الشيعه/ ج 5/ ص 3»


و در ضمن از هيچ چيز هم نترسيد، فوقش اينه كه با اسلحه كاليبر 6 شهيد بشيد كه:

اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:

در محضر خداوند براى شش گروه ضمانت‏بهشت نموده‏ام، يكى از آنان كسى است كه به قصد نماز جمعه از منزل خارج شده و در آن حال مرگ او فرا رسيده است.

«وسائل الشيعه/ ج 5/ ص 11»

و اما نحوه اقامه نماز جمعه:

دو ركعت است و مثل نماز صبح مى باشد. اين نماز داراى دو قنوت است . قنوت اول قبل از ركوع ركعت اول و قنوت دوم پس از ركوع ركعت دوم است . نماز جمعه داراى دو خطبه است كه مانند اصل نماز، واجب بوده و بايد توسط امام جمعه ايراد شود. بدون اين دو خطبه ، نماز جمعه محقق نمى شود و واجب است دو خطبه را قبل از نماز جمعه بخواند. البته وضو هم واجب است.

مستحبات نماز جمعه:
- شايسته است امام خطيب ، بليغ باشد و به تناسب اوضاع و احوال سخن بگويد و عبارات فصيح و روان به كار برد. مصالح اسلام و مسلمين را تشخيص بدهد. چنان شجاع باشد كه در راه خدا از ملامت و نكوهش ‍ احدى بيم به خود راه ندهد.
- مستحب است كه امام خطيب ، به چيزى از قبيل كمان و شمشير (اسلحه ) و عصا تكيه كند.
- مستحب است كه امام خطيب در هنگام موعظه، صداى خود را چنان بلند نمايد كه همه حاضرين مواعظ او را بشنوند. در مجامع بزرگ نيز توسط بلندگوها به خطبه بپردازد تا تشويق و تحذير و مسائل مهمه را به گوش همگان برساند.
- مستحب است كه امام جمعه محرمات(دروغ و كودتا) حتى مكروهات را ترك نمايد.

۱۳۸۸ تیر ۲۴, چهارشنبه

میرحسین: روز جمعه در میان صفوف شما حاضر خواهم شد

جمعه اين هفته، نماز جمعه به امامت هاشمي رفسنجاني. فرصت خوبيه تا بدون ترس تعداد و قدرتمون رو نشون بديم.
رئيس جمهور عزيز، ميرحسين موسوي هم امروز اعلام كرد جمعه به نماز جمعه مياد. احتمال حضور كروبي و خاتمي و بقيه اصلاح طلبان هم هست. جالبه توجه كنيد كه در نماز جمعه 29 خرداد هيچ كدوم اين افراد شركت نكرده بودن.
بيانيه موسوي:

میرحسین: روز جمعه در میان صفوف شما حاضر خواهم شد

میرحسین: روز جمعه در میان صفوف شما حاضر خواهم شد

به نام خدا و با تقدیم سلام متقابل

از آنجاکه اکیداً پاسخ به دعوت همدلان و همراهان در راه صیانت از حقوق مشروع زندگی آزاد و شرافتمندانه را بر خود واجب می دانم، روز جمعه مورخ 26/04/88 در میان صف های شما حاضر خواهم شد.

تمسک به حبلُ المَتین ایمان و قرار گرفتن در حِصن امن الهی که این دعوت شما متضمن آن است بهترین طریق وصول به آزادی های به ناحق مسلوب شده از ماست.

با تقدیم احترام

برادر شما میرحسین موسوی

24/ 04/ 88

۱۳۸۸ تیر ۲۱, یکشنبه

مهسا امر آبادي هم بارداره و داره شكنجه ميشه، گناهش اينه كه مصري نيست!

در حالي كه صدا و سيماي كودتا و سايتها و روزنامه هاي زنجيره اي كودتاچيان مشغول ريختن اشك تمساح براي زن باردار مصري هستند، زن باردار ايراني اي هم تو زندان ايران فقط به خاطر عقايدش داره شكنجه ميشه و چه بسا همين روزها او هم ... (نه! خدا نكنه!). اين كه اون خانم محجبه مصري بي گناه بوده و بسيار فجيع كشته شده شكي نيست. هر انسان آزاد بيني اينو تاييد ميكنه. اما هر انساني هم تاييد ميكنه كه نبايد يه زن باردار(مهسا امرآبادي، خبرنگار اعتماد ملي) فقط به دليل اين كه عقايد مخالف با ما داره تو زندان شكنجه بشه.

اين برادران ا.ني (ا.ن.اي) كه دارن از اين قتل سو استفاده ميكنن يادشون نره كه برعكس خودشون مردم گوشهاي كوتاهي دارن. كسي كه هموطن باردار يا بيمار و كم توان(حجاريان عزيز) خودشو زنداني و شكنجه ميكنه، نميتونه تظاهر كنه از كشته شدن يه زن مصري ناراحت شده. اونها فقط قصد دارن با اين خبر جنجالي راه بياندازند كه خبرهاي مهم داخلي كم رنگ بشن.

مگر نه مهسا امر آبادي هم بارداره و داره شكنجه ميشه، اما گناهش اينه كه مصري نيست!

۱۳۸۸ تیر ۱۷, چهارشنبه

مواظب خودتون باشيد، ما براي راهمون همه به هم احتياج داريم

موافق راهپيمايي نيستم چون اين روزها به خشونت كشونده ميشه، البته مخالف هم نيستم. اما حالا كه تصميم گرفتيد فردا بريد تا از عقايدتون دفاع كنيد، خواهشا نذاريد بهتون آسيبي برسونن. هيچ كسي دوست نداره يه نداي ديگه، حتي يه نداي ديگه قرباني بشه. البته درسته كه آزادي خون ميخواد، ميدونم كه همه حاظريم جون و زندگيمونو بديم اما كشورمون آزاد باشه، ميدونم همگي جونمون به لبمون رسيده، اما داداشام، آبجيهام، مواظب خودتون باشيد، ما براي راهمون همه به هم احتياج داريم.